من خسته ام
I am tired of tears and laughter
And men that laugh and weep
of what may come hereafter
For men that sow to reap:
I am weary of days and hours,
Blown buds of barren flowers,
Desires and dreams and powers
And everything but sleep.
من خسته ام
من خسته ام از اشکها و لبخندها
و از انسانهایی که می خندند و می گریند
و از اندیشه کردن که چه پیش خواهد آمد
برای مردمی که می کارند و درو می کنند
من خسته ام از روزها و ساعتها
و از جوانه های خشک و گلهای نازا
من خسته ام از آرزوها و رویاها و قدرت ها
و از همه چیز مگر از خواب
نظرات شما عزیزان: